بی باران
پنجشنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۶، ۰۷:۴۵ ب.ظ
هوا خشک است
و نشئگی من پایان ندارد...
این گرگ و میش طوسی رنگ
چون مورچه ای سرگردان
تکرار مدام دایره واریست
که تو را فریاد می کند
گرگ های کوهستان
زوزه کشان
آواز عاشقان پیر را می خوانند
و زنگوله ی بره های گم شده
در برهوت چشم های من
به صدا در آمده اند...
وحشی ترین باز ها
معصومیت دستهای تو را به چنگال گرفته اند
و در هوای خشک
که حتی یک قطره باران هم نمیبارد
تو را به صخره های آهنین می کوبند
شقیقه هایت له شده اند
و درد...
از چشمان تو بیرون زده...
هوا خشک است...
- 11:11 , ۹۶/۰۱/۲۴